نوشته اصلی توسط
ebrahhim
سلام
من یه دختره دیدم و به خانواده گفتم و خانواده هامون چندتا قرار قبل از نامزدی گذاشتن که با هم حرف بزنیم
جلسه اول دختره بهم گفت که سرمایه براش مهم و ...
جلسه دوم گفت که مهم نیست و ادم بسیار ادم منطقی است
جلسه سوم گفت که بیا درمورد احساسات حرف بزنیم و من خشته شدم از بس منطقی باشیم و ازش پرسیدم چه چیزایی تو زندگی شما را ناراحت میکنه گفت:گاهی اوقات نمی تونم توضیح بدم که یه کار خوب نیست و وقتی بگم نباید انجام بشه نباید انجام بشه
جلسه چهارم که اخرین جلسه به حساب می اومد من بهش گفتم که بیا درمورد مهریه خودمون باهم حرف بزنیم و گفتم که مهریه به گردن مرد هست و باید قدری باشه که بتونه پرداختش کنه ،و بعد دختره یه تعداد مبلغ زیادی گفت و به زندگی بعد از ازدواج یعنی طلاق اشاره کرد
مثلا گفت این دوره زمانه ادم حتی به چشم هاش هم نمی تونه اعتماد کنه و باید دختر بعد از ازدواج بتونه یه زندگی برای خودش دست پا کنه
و وقتی بهش گفتم اعتماد باید از همین الان وجود داشته باشه بهم گفت که نترس خون ریزی نمیشه !!
و سن دختره یک سال ازم بیشتره و لیسانس ریاضی داره و منم حدودا یک سال دیگه لیسانس فیزیکم می گیرم واز لحاظ خانوادگی به نطرم بهم شبیه هستیم
حالا نطر شما چیه ؟ دورش خط بکشم یا قبول کنم و برم خاستگاری رسمی؟؟؟!